گفتم غزلی دوباره با " جمعه ی بعد "
مرغ دل من پریده تا ، جمعه ی بعد
این جمعه نمی شد که بیایی آقا؟!!!
حالا تو به من بگو چرا جمعه ی بعد؟
نقدی ست که نسیه های فردا بُردند
کی زنده و کی مرده ست ... تا جمعه ی بعد
این هفته ی سرد هم بدون تو گذشت
لطفی کن و لاأقل بیا ... جمعه ی بعد
ما منتظر لحظه ی سبز فرجیم
باشد همه ی امید ما ، جمعه ی بعد
آری همه جا کرببلا خواهد شد
وقتی برسی با شهداء ... جمعه ی بعد
آقا به خدا عجب صفایی دارد
باتو ... حرم کرببلا ... جمعه ی بعد
تو یاور سیّد خراسان ، هستی
تو ضامن انقلاب ایران ، هستی
- سه شنبه
- 25
- تیر
- 1392
- ساعت
- 12:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه